برنامه امتحانات
انشا الله که هممون توی امتحانا موفق باشیم .

انشا الله که هممون توی امتحانا موفق باشیم .

دريغا كه هويتمان را دزديده اند . كجاست خون جوشان در رگ هاي ايراني مسلمان غيرتمند ؟
دريغا كه غيرتمان را دزديده اند .
با دلي پر درد اين گزارش را خواندم شما نيز بخوانيد و بر سرقت غيرتمان بگرييد . ( حسين زمان )
سايت امروز: جمعي از دانشجويان دانشگاه زنجان از شب گذشته در اعتراض به آنچه فساد اخلاقي يكي از مسؤولان دانشگاه و تعرض به شان و منزلت دانشجويي ناميدند، در دانشگاه تجمع كردند.به گزارش ايسنا، دانشجويان معترض در اين تجمع خواستار بركناري مسؤول متخلف، استعفاي برخي از مسؤولان دانشگاه و پاسخگويي صريح هيات رييسه دانشگاه درباره حادثه اخير شدند.
عليرضا نداف، رييس دانشگاه زنجان با حضور در جمع دانشجويان معترض، ضمن تشكر از هوشياري دانشجويان، اظهار كرد: دانشجو تا زماني كه در صحنه باشد، دانشگاه زنده است و اگر فسادي پيش بيايد در نطفه خفه ميكند. ما هميشه پشتيباني دانشجويان را براي از بين بردن هر گونه فسادي خواستار بودهايم و بر نقش محوري آنها تاكيد كردهايم.
وي ادامه داد: شما بايد قانون محور باشيد و آرامش خود را حفظ كنيد، ما به موضوع دقيقا رسيدگي ميكنيم و هيچ حقي ضايع نخواهد شد. ما در اين دانشگاه با هيچ كس تعارف نداريم با او مقابله كرده و هيچ ارفاقي قائل نخواهيم شد.
سايت ادوار نيوز نيز كه بيشتراخبار دانشگاه ها را پوشش مي دهد درباره حوادث دانشگاه زنجان نوشت:دانشجویان دانشگاه زنجان نقشه معاونت […] این دانشگاه برای تعرض به یکی از دختران دانشجو را فاش ساختند. […]قصد داشت با تهدید یکی از دانشجویان دختر وی را مجبور به ارتباط جنسی نماید.
پس از آنکه یکی از دانشجویان دختر دانشگاه زنجان به کمیته انضباطی احضار شده بود، […] این دختر دانشجو را تحت فشار قرار داده بود تا به خواسته های بی شرمانه وی تن دهد. […] تنها راه این دختر دانشجو برای جلوگیری از اخراج شدن از دانشگاه را پذیرش خواسته های شوم وی دانسته بود. پس از ادامه تهدیدهای معاونت دانشجویی، دانشجویان دانشگاه تصمیم گرفتند نقشه شوم […] را فاش سازند.
ساعت هفت بعد از ظهر روز گذشته این دانشجوی دختر در حالیکه یک ضبط صوت نیز با خود به همراه داشت، با معاون[…] در دفتر وی قرار گذاشت و هنگامیکه […] برای انجام این عمل ننگ آور در حال درآوردن پیراهنش بود دانشجویان به دفتر وی یورش برده و ضمن جلوگیری از این عمل شرم آور از این اقدام فیلمبردای نمودند و پس از آن اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی نمودند.
به دنبال افشای این مساله و تهدیدات […]، بیش از ۳۰۰۰ نفر از دانشجویان شب گذشته تجمع کرده و خواستار استعفای[…]، و دکتر نداف، رئیس دانشگاه زنجان شدند. در این تجمع که تا پاسی از شب نیز ادادمه داشت دانشجویان دختر و پسر دانشگاه زنجان به محض حاضر شدن ریاست دانشگاه در جمع دانشجویان یکصدا استعفای کادر ریاست دانشگاه را خواستار شدند. عده ای زیادی از دانشجویان دانشگاه زنجان شب را در سالن ورزش دانشگاه سپری کردند تا صبح با اضافه شدن باقی دانشجویان به جمع متحصنین، تحصن تا رسیدن به خواسته های دانشجویان که توسط شورای متحصنین اعلام خواهد شد ادامه پیدا کند. ضمناً امتحانات یکشنبه و دوشنبه دانشگاه زنجان لغو شد.
نکته قابل توجه این است که […] کسی است که چند روز پیش به عنوان دبیر هیات نظارت دانشگاه، حکم انحلال انجمن اسلامی دانشگاه زنجان را امضا کرد. یکی از دانشجویان زنجان در همین زمینه گفت: “[…] در حالی که هنوز جوهر امضا حکم انحلال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان خشک نشده به خیال این که در دانشگاه هیچ صدای معترض و مخالفی باقی نمانده، قصد داشت یک دختر بی پناه را مورد اذیت و آزار قرار دهد.” […] پیش از این نیز از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه زنجان را بر عهده داشته است.
لازم به ذکر است این هتک حرمت در دانشگاه زنجان در حالی اتفاق می افتد که مشابه همین اتفاق در اردیبهشت ماه در دانشگاه سهند اتفاق افتاد و نسبت به دانشجویان دختر دانشگاه سهند، توسط مسئولین حراست هتک حرمت هایی انجام گرفت. سال گذشته نیز تجاوز مسئول حراست دانشگاه کرمانشاه نسبت به یک دختر دانشجو اعتراضات دانشجویان این دانشگاه و تشکل های دانشجویی را در پی داشت.
در پی این حوادث دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیه ضمن برشمردن حوادث مشابه در دانشگاههای کشور اعلام نمود: «از آنجائیکه وزیر علوم با تکیه بر پاسخگو بودن نسبت به اعمال مسئولین دانشگاهها اقدام به انتصابی نمودن روئسای دانشگاهها و معاونین آنها کرده است، بر این اساس اکنون باید پاسخگوی این اعمال ننگین باشد که تنها در دولت نهم شاهد آن هستیم و باید ضمن معذرت خواهی از جامعه دانشگاهی هر چه سریعتر استعفا دهد.»
برگرفته از سایتhttp://hosseinzaman.com
در روز ارتحال امام خمینی ، وقتی دانشگاه ما هم پارکینگ مردم عزادار شد همه می خندیدند ولی نکته تامل بر انگیز این است که این همه زائر ، این همه عاشق و ... از سرتاسر ایران برای یک روز مسافت های طولانی را طی کرده اند و به اینجا آمده اند فقط برای شرکت در مراسم عزای امام خمینی .
اما اوج زیبایی این روز ها وقتی رقم می خورد که یک اتوبوس ولوو در شب قبل این واقعه ی عظیم روبروی خوابگاه شهید آوینی مسقر شده بود. این در حالی است که حتی برای بازدید های علمی به هیچ وجه بودجه جهت کرایه کردن اتوبوس ولوو در اختیار مسئولان نیست .
وقتی که پیجر خوابگاه اعلام کرد که دانشجویان شاهد ( و ایثارگر) جهت اردوی چند( من یادم رفته فکر می کنم 3-4 ) روزه به اصفهان آماده شوند نگاهم را به اتوبوس دوختم و دیدم همه با شوق سوار شده اند و خداحافظ.
ولی هرکس که مسئول برگزاری این اردوی نا بخردانه است باید بداند که در روز به این بزرگی دانشجویان شاهد را از معرکه حساسی که با سخنرانی رهبر انقلاب توام است فراری دادن به چه معنا می تواند باشد ؟

نظر شما چیه؟ حتما بگو!
( با خودم خیلی بر سر گذاشتن این پست در وبلاگ کلنجار رفتم در آخر با اندکی تغییر در متن اولیه برای شما نوشتم )
وقتی یه آدم تازه برای اولین بار بره سر یه کاری طبیعیه که خیلی جو گیر میشه و میخواد تمام اون چیز هایی رو که تا حالا بلد بوده همون چند روز اول در معرض نمایش بذاره تا همه تحسینش کنن و بگن که این آقا یا خانوم واقعا لیقت این منصب رو داره.
یه همچین تغییرات اساسی رو در گلخانه های دانشکده کشاورزی با آمدن جوانی خلاق و جویای نام مشاهده کردیم که اکثر غریب به اتفاق آنها که از جلو گلخانه گذر می کردند انگشت حیرت به دهان می گزیدند و ستایش می نمودندند یگانه مانا را که چنین جوان خلاق با ذوقی را در عالم وجود خلق نمود.
از خلاقیت های این مهندس می توان به نصب تابلو هایی بر بلندای گلخانه ها اشاره کرد که تفکیک می کند گلخانه ی 1 را از 2 تا مبادا فردی اشتباها به دیگر گلخانه رفته و در این بین به علت تعدد گلخانه از پای در آید.
دیگر خلاقیت او این است که در گاه برگزاری کلاس در گلخانه پوشیدن روپوش الزامی است و آن زمان که علت را از ایشان مسئلت نمودم در جواب فرمودند که :« از آنجا که محیط گلخانه ایزوله (عاری از جانورانی ریز به نام میکروب) است باید در آن استریل وارد شد » البته خود جای بسی ابهام است که فقط مگر فقط دانشجویان با خود میکروب حمل می کنند.
کار شگفت آور دیگر این بود که گزارش کار آزمایشگاه پس از آمدن این بابا اجباری شده و شیوه ی آن استاد معروف که گویی املا تصحیح می کند را در پیش گرفته است.
خداوند متعال ایشان را برای عمه ی بزرگوارشان حفظ بفرماید.
یادتون هست که جناب آقای ثقفی« دامة برکاته و البته حفاظاته» در نشستی که با دانشجویان داشتن (سال قبل) از اول تا آخر جلسه فقط می گفتن بودجه ندارم و به همین دلیل هیچ کاری نمی توانم انجام بدهم؟ یادتون اومد یا نه ؟
همون موقع بود که یکی از دوستان گفت که شما اگه بودجه ندارید چرا این پارکینگ های گرون رو ساختید؟ وایشان در جواب گفتن که این ولخرجی ها در زمان رئیس قبلی بوده نه در زمان ریاست من و اگر من این کار رو قرار بود انجام بدم می تونستم پروژه رو ارزون تر ببندم .
خوب اگه یادتون اومد برم سر اصل مطلب:
از آنجا که نیاز به پارکینگ هنوز هم برای ماشین های کارمندان از جمله رئیس وجود دارد ، تصمیم گرفته شده که بر پارکینگ های اطراف آن کلبه ای که هرچند در آن نور خدا نیست ولی خوب صفا هست ( ساختمون مرکزی) بیفزایند که انشالله خدا خیرشان دهاد!!
البته لازم است که این مطلب را هم اضافه کنم که این پارکینگ که هنوز تکمیل نشده (رجوع کنید به عکس ها ) نه تنها ارزان تر از پارکینگ های قبلی است بلکه در زمان دایناسور ها ساخته شده و هیچ ربطی به رئیس جدید ندارد.

یاد آوری :
دانشجویان با خودروی شخصی اجازه ورود به دانشگاه را ندارندحالا چه رسد به ساختن سایه بان برای ماشین دانشجویان پس ماشین دانشجویان اگر در آفتاب بسوزد اشکالی ندارد. " سر خم می سلامت شکند اگر سبویی".
نکته دوم اینکه در دانشگاه شاهد کمترین بودجه ها را دانشجو و فعالیت های علمی دارد حتی کمتر از ماشین کارمندان به هزار و یک دلیل که فعلا به آنها اشاره نمی کنم هر چند شما نیزحداقل با چند تایی از این موارد رو به رو شده اید.
نکته ی پایانی :
حتما برای نوشتن پست های بعدی با گذاشتن کامنت کمکم کنید.
در حالی که واقعا دلم نمی خواست این وبلاگ رو مجددا راه بندازم ولی چی کار کنم ؟ نمیشه یه سری چیزا رو دید ولی چیزی ننوشت . تو این مدت که چیزی نمینوشتم خیلی چیزا رو دیدم که ارزش نوشتن داشتن (یعنی نه با ارزش بودن ها نه منظورم ارزش خبریه ) و نتونستم بنویسم واقعا احساس عذاب وجدان می کنم. نمی دونم حالا که دوباره میخوام شروع کنم کار خوبی می کنم یا نه.
دوباره از دانشگاه می نویسم
دوباره از علم کشاورزی
و
دوباره می نویسم که چطور باید زندگی کرد در این بیابانی که همه به دیگری دروغ می گویند
البته با یاری تو دوست عزیز